رادمان جونرادمان جون، تا این لحظه: 10 سال و 10 ماه و 9 روز سن داره

رادمان جون

سفر یک روزه به اصفهان

25 مهر ماه 93 دعوت داشتیم ع روسی بهاره جون که در اصفهان برگزار میشد اول قرار بود که یه چند روزی  بریم اصفهان که شما  مریض شدی و ماهم پشیمون ،صبح عروسی ساعت 6  بابارضا وزندایی ویدا ودایی علی به بهونه سر زدن به شما اومدن خونمون و بالاخره راضیمون کردند که ما با اونا بریم من وپدرت خیلی استرس داشتیم که مبادا تو سفر اذیت بشی ولی خدا رو شکر بهتر شدی و خیلی هم بهمون خوش گذشت یادم رفت بگم که ما فقط نیم ساعت وقت داشتیم برای عروسی اونم تو اصفهان آماده شیم  فعلا عکساشو ببین البته عکس اول مربوط به قایقرانی ارم تهرانه نقش جهان اصفهان بین راه با مریم جون عکسای خوشگل بیشتری ازت دارم منت...
30 مهر 1393

اولین مدرک تحصیلی گل پسرم

خدا رو شکر پسر گلم در تاریخ 22مهر 93 ترم اول کارگاه مادر وکودک دو زبانه رو با  موفقیت به پایان رسوند پیشرفت خوبی داشتی روز عید غدیر چون شما و پدرت سید هستید کلی مهمون داشتیم سی دی مربوط به کلاست میذاشتیم شما هم خیلی با نمک رفتارای مربیات و تکرار میکردی وهمه لذت میبردند  اینجا برگه نقاشیت رو تحویل میدی عزیزدلم اینجام که حسابی خسته شدی  و... اینم یه عکس با چند تا از دوستات اینم یه روز دیگه از کلاسه که قبل از شروع کلاس داشتی شیطونی میکردی عشقم   ...
30 مهر 1393

15 ماهگی رادمان خان

عسل مامان خدا رو شکر 15 ماهه شد .گل مامان تازگیا خیلی شیطون شدی کارای خطرناک انجام میدی و دیگه یک لحظه هم نمیشه به حال خودت رهات کنیم وقتی هم جایی میریم برای عکس انداختن همکاری نمیکنی و کاملا سرگرم شیطونیات میشی واصلا به حرف ما گوش نمیدی درضمن موهات فر شده وخیلی هم بلند ,ولی فعلا تصمیم ندارم کوتاهش کنم  هر چند که مرتب کردنش یه مقدار سخته ،با کلاسای کارگاه مادر وکودکت حسابی سرگرم  شدیم چون خیلی همکاری نمیکنی البته دوست داری ولی وقتی خسته میشی یک لحظه هم تحمل نمیکنی ومیگی باید بریم بیرون ولی وقتی سی دی ترانه های کلاست رو توی خونه برات بزارم کلی ذوق میکنی وخیلی با مزه حرکات مربیات وتکرار میکنی .و اینکه عاشق بابا رضا هستی (پدر من ) طو...
6 مهر 1393
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به رادمان جون می باشد